The Disappearance of Eleanor Rigby: Her
! هی
خانم "لودلا" ؟ آماده اید؟
آره
سلام -
میشه ... ؟ دردت که نمیاد ؟
نه، چیزی نیست
همه وسایلت همینه ؟ -
اوه ... مطمئنی ؟ -
.خوشحال شدم از ملاقاتتون -
... بذار کمکت -
.باشه
"بیخیال "کیتی -
.خودم دیگه میتونم کمربندمُ ببندم
.ببخشید ...
احمق
چیه؟
الان باید چی بگم من ؟
هر چیزیُ که بخوای میتونی بگی
بیخیال
فیلیپ" کجاست؟"
.خوابیده. خیلی خسته بود
چیکارش کنم؟
.یه جا بذارش دیگه
.حساب بیسیمتُ بستم
.مرسی
با بقیه خرتوپرتات تو شهر میخوای چیکار کنی ؟
.چندتا لباس اینجا تو کمد واست هست
.اگه بخوای چیزای بیشتری هم میتونم واست از شیروونی بیارم
.همینقدر بسه، نیازی نیست
درست مثل قدیما
.سلام بابا
خب، حالا چی میشه ؟
.حس میکنم میخوای یه جورایی سخنرانی کنی
میخوای چیکار کنی "اِل" ؟
.یه کار دیگه
.چندتا ایده هست دارم بهشون فک میکنم
.من دارم دنبال یه کارمند نیمه وقت واسه محوطه میگردم
وقتی اینجا زندگی میکردم انقدر آدم متفاوتی بودم ؟
انگار واسه هزار سال پیشه
.میتونی چندتا کلاس بری
میشه بعداً دربارش حرف بزنیم ؟
درباره "کانر" چی ؟
!! هی
! سلام خاله -
.دلم واست تنگ شده بود
.منم دلم واست تنگ شده بود
امروز برنامهتون چیه؟ ها؟
.پروانه گرفتن
همم -
واقعاً ؟ -
.من یدونه گرفتم
واقعاً ؟
.جونا گرینباوم" یه کرمُ تو مدرسه خورد"
.عجب کار شرمآوری
آره. حالا ینی تو شکمش پروانه داره ؟
.نمیدونم عزیزم
بیا ... بیا یکم به خاله وقت بدیم راحت باشه تازه رسیده، باشه عزیزم؟
.خداحافظ عزیزم -
چیزی نیاز نداری؟
.نه. ممنون
چند دقیقه دیگه میخوام برم شهر اگه میای .. میای ؟
.آره
آماده ای ؟ -
احساس میکنم هفت سالمه
چرا ؟ -
یادته اون موقع با مامان واسه تولدم، من و کیتی رو میاوردی گربهها رو ببینیم ؟
.آرومم میکرد
.از "نیوهِـوِن" اومده بودیم
.آره، یادمه
یادمه که سواری ِ قطارش از همه بهتر بود
همه لباس قشنگا رو تن میکردیم
کیتی و من اون لباسای یه دست و عین هم احمقانه رو میپوشیدیم
رو صندلیا وایمیستادیم، به همه چیز نگاه میکردیم
.به این و اون اشاره میکردیم
.همه چیز بدون محدودیت به نظر میرسید
.همینطور بود
.هنوزم هست
فکر میکنی چند دفعه دیگه یاد اون لحظه ها میوفتم ؟
چی؟
... لحظههای خیلی خوبی بودن اما من شاید فقط
.یکی دوبار دیگه تو زندگیم به یادشون بیوفتم. اونم اگه ...
.همم، فکر کنم
عه، هـی ... سلام اِل
سلام
"سلام "اِستو -
.اوه، خیله خب -
هی، حالتون چطوره ؟ -
(ناپدید شدن النور ریگبی: زن)
نویسنده و کارگردان: نِـد بـنـسـون
! سلام -
همم -
.آره -
.منم، روز خوبی داشته باشین -
.نیازی نیست -
چیه مگه ؟ -
! سلام-
.من یدونه میگرفتم -
"گرفتم" -
.خداحافظ -
بیام که دهنمو ببندم، ها ؟
.آره -
اینجا بودن، با تو -
واو -
پدرمُ یادت هست ؟ -